خرید درمانی

خوب امروز اونقدرها هم که فکر میکردم سخت از خواب بیدار نشدم.دیشب خیلی دیر خوابیدم و مطمئن بودم که امروز ناله و فغان میکنم واسه سر کار اومدن

از دیروز بگم براتون که وقتی رسیدم خونه هوس کردم کیک بپزم ولی خوب یادم اومد که رضا باید بره دکتر...بعد یادم اومد که دکترش نزدیک پاساژیه که من شلوارامو ازش میخرم...بعد قیافه نوع دوستانه به خودم گرفتم و گفتم منم میام بات که تنها نباشی...حالا اونم اصرار که نه نمیخواد بیای و خسته ای و این حرفا منم پیلهههههه که نه! میام تو تنهایی...اونم اصرار که نهههه نمیخواد.خلاصه گفتم اوکی تو مطب نمیشینم فقط میام باهات و میرم پاساژ...

خلاصه که رفتم و اون شلوار دلبندی که دنبالش بودم رو پیدا کردم . خریدمش.

یه شلوار مشکی چسبون تا قوزک پاهوراهورا 90 میگفت من 75 خریدمش...هورااااا

خلاصه که خوشحال بودم و رفتم یه طبقه بالاتر یه ادکلنه 2 ماهی میشه میخوام بخرمش ولی هی تنبلی و خسیسی میکردم...نه به خاطر قیمتشا چون گرون نیست حس میکردم جوگیریه...از بس همش خریدم و تموم نکردمشون تقریبا 14 تا ادکلن یه کم استفاده شده دارم که خوب خیلی گروناش که کادو بوده از طرف بابا مامانم و گروناشم کادو بوده از طرف رضا و ارزوناشو دیگه خودم زحمت کشیدم خریدم دیگه نیشخند

خلاصه گفتم خسیسی رو بذارم کنار و بخرمش یه bright crydtal versace خریدم 180 تومن و خلاصه دیگه خوش و خرم برگشتم که برم رضای بینوارو از مطب دکتر بردارم...از بس که من زن خوبی هستم و به فکر شوهر و دلسوز و اینا

خلاصه که رفتیم خونه و من همش ذوق کردم واسه خریدامو 

شامم از تو فریزر قورمه سبزی گذاشتم بیرون و خوردیم. شب هم یه قسمت دیگه سریال عشقمو دیدم housewives و اینگونه بود که دیروز به پایان رسید

اگه شد بازم میام فعلا رئیس جان کارم داره

خدافززززز

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.