حواستون بهم باشه

روزای خوبی نیست.واسه اطرافیانم اتفاقای خوبی نمی افته و متاسفانه هیچ کاری نمیتونم براشون انجام بدم.حتی دلداری...بعضی وقتا نمیشه به بعضیا دلداری داد چون مصیبتشون اونقدر بزرگه یا مشکلشون اونقدر ناراحت کنندس که دلداری دادن تازه غمشونو بیشتر میکنه...

اون دختر کوچولو که تو پست قبلی گفتم بتون آسمونی شد و از پیش مامان و بابا و خواهر کوچولوش رفت...خودتون ببینین خونوادش تو غربت چه غم بزرگیو به تنهایی به دوش میکشن...

مساله جدیدی که پیش اومده مربوط به خواهرمه.واسه دانشگاهش مساله ای پیش اومده که خیلی همه رو به هم ریخته...البته خدا رو شکر چیز قابل رفعی نیست و باز هم خدارو شکر به سلامتی و ایناش مربوط نمیشه و هرچیزی که مشکل سلامتی نباشه راه حل داره ولی واسه یه دانشجوی دانشگاه شریف خیلی سخته که دانشگاهش با مشکل روبه رو شه....حواستون بمون باشه....برامون دعا کنین که این روزا بگذره...ببخشین اگه پست بدی نوشتم و ناراحتتون کردم...بعضی وقتا آدم واسه اینکه خونوادشو ناراحت نکنه باید جلو اونا سرحال و خوشحال نشون بده خودشو...اینجا تنها جاییه که آدم میتونه خود واقعیش باشه

دعا کنین...واسه ما و واسه همه کسایی که امیدشون بهتونه

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.